سخنگوی وزارت امورخارجه چین در نشست خبری خود، اقدام آمریکا را غیرسازنده، مخل ثبات منطقهای و ناقض منشور سازمان ملل خواند اما مستقیما به نام اسرائیل یا همکاری اطلاعاتی میان واشنگتن و تلآویو اشارهای نکرد. این موضعگیری ملایم را میتوان درراستای راهبرد دائمی چین در خاورمیانه مبنی بر عدم مداخله سیاسی مستقیم، اجتناب از دوگانهسازی سیاسی و حفظ روابط متوازن با تمام طرفها ارزیابی کرد. با این حال، چین بهصراحت از ایران نیز خواست خویشتنداری راهبردی نشان دهد تا مسیر گفتوگوها باز بماند. بهعبارت دیگر، چین در قبال حمله آمریکا به ایران، راهبردی دوگانه در پیش گرفته و در عین مخالفت با اقدام نظامی و تأکید بر مذاکره، در عمل درصدد عدم مداخله و بهرهبرداری ضمنی از پیامدهاست. این رفتار از منطق «عدم تعهد و حداکثر منافع» و راهبرد کلان پکن در پرهیز از درگیری مستقیم با آمریکا_ بهویژه
در مقطع زمانی حساسی که تنشهای دریای چین جنوبی و پرونده تایوان در حال تشدید است_ تبعیت میکند.
پکن در حالی که از بیثباتی در ایران نگران است، از موازنهای بهره میبرد که ایران را به همکاری بیشتر با چین و غرب آسیا را به اتکای فزاینده به پکن سوق دهد. واکنش سرد چین به حمله آمریکا میتواند ایران را بیش از پیش بهسمت همکاری راهبردی با پکن سوق داده و تعاملات اقتصادی، نظامی و فناوریمحور خود با چین را افزایش دهد. از سوی دیگر، موضعگیری خفیف چین نسبت به ایران این امکان را میدهد که همچنان بهعنوان «شریک غیرمتعهد» ایران باقی بماند و در عین حال روابط خود با اسرائیل، عربستان و امارات را نیز حفظ کند. درواقع بیثباتی کنترلشده ایران ممکن است مطلوبترین سناریو برای چین باشد تا بدون ورود به درگیری مستقیم، نفوذ خود را در هر دو سوی خلیج فارس گسترش دهد.
معالوصف، حمله به ایران میتواند قیمت جهانی نفت را افزایش دهد و به اقتصاد انرژیبر چین فشار وارد آورد. طبق برآورد بلومبرگ، پس از حمله، قیمت نفت برنت به بالاترین میزان خود در ۱۸ماه گذشته برسد. چین حدود ۳۰درصد از نفت وارداتی خود را از خلیج فارس تأمین میکند و هرگونه بیثباتی در تنگه هرمز، تهدیدی برای امنیت انرژی آن است. تهدید به بستن تنگه هرمز یا بیثباتی در خلیجفارس، هزینههای حملونقل انرژی برای چین را افزایش خواهد داد.
چین بزرگترین واردکننده نفت از ایران در سالهای اخیر علیرغم تحریمها بوده است و هرگونه بحران جدی در تأسیسات ایران یا قطع صادرات نفت، امنیت انرژی چین را تهدید میکند سهم ایران در تأمین نفت چین پس از تحریمها، بهرغم کاهش رسمی، از طریق واسطهها همچنان قابل توجه بوده است. در تحلیلهایی که در روزنامههای دولتی چین مانند گلوبالتایمز منتشر شد، تأکید شده بود که حمله به ایران اقدامی تحریکآمیز است که امکان داردتنشها را در مسیر انرژی جهانی افزایش دهد.
همچنین حمله آمریکا به ایران میتواند موجب اختلال در سرمایهگذاریهای چین از جمله پروژههای زیرساختی، پالایشگاههای مشارکتی و توافق بلندمدت ۲۵ساله شود. ایران یکی از حلقههای کلیدی در طرح «یک کمربند_یک جاده» چین بهشمار میرود. ایجاد ناپایداری در ایران، مسیرهای زمینی و انرژی را که چین برای اتصال به غرب آسیا، اروپا و آفریقا در نظر گرفته تهدید میکند. ثبات ایران برای اجرای پروژههایی مانند کریدور چین_قزاقستان_ایران_ترکیه و نیز کریدور شرق به غرب در آسیای میانه ضروری است. همچنین علاوه بر این، تقویت حضور نظامی آمریکا در منطقه به معنای کاهش حاشیه مانور ژئواستراتژیک چین خواهد بود.
در مجموع، چین در این بحران، میان دو ملاحظه متضاد قرار دارد؛ از یکسو مایل به حفظ روابط با آمریکا و پرهیز از تشدید تنش است و از سوی دیگر، امنیت انرژی، ثبات مسیرهای ترانزیتی و موقعیت راهبردی ایران را بهعنوان بخشی از طرحهای کلان خود حیاتی میداند. همین دوگانگی باعث شده موضع چین به شکلی پیچیده و چندوجهی رقم بخورد. چین بهعنوان خریدار اصلی نفت ایران ترجیح داد از مسیر دیپلماسی بحران را مدیریت کند و حتی گفته میشود آمریکا با چراغ سبز نشان دادن به ادامه خرید نفت ایران توسط چین به رغم تحریمها عملا رضایت پکن را برای کنار ایستادن جلب کرد.